مشغول رتق و فتق « سلام » روزى در تحريريه روزنامه
امور بودم كه مردى ميانسال وارد سردبيرى شد و يكسره نزد
ها رفت و براى او توضيحاتى داد. # خوئينى # آقاى موسوى
رنگش پريده بود و با احتياط همان طور كه آمده بود، سلام
شدن روزنامه، من # را ترك كرد. آخر شب بود كه بعد از بسته
ها رفتم و از وى خداحافظى كردم تا عازم # نزد آقاى خوئينى
آقايى آمده بود اينجا و » : منزل شوم. ايشان به من گفت
زد. من كه باور نكردم. آيا به نظر شما # هاى عجيبى مى # حرف
عاقلانه است كه جمعى از نويسندگان را كه با اتوبوس عازم
ارمنستان هستند در گردنه حيران به ته دره بفرستند؟ يعنى
از اين » : گفتم «؟ ممكن است اين اتفاقات در كشور بيفتد
كنم و به شما # نوع كارها سابقه نداشته است اما من تحقيق مى
اى # كردم لابد عده # در راه پيش خودم فكر مى «. دهم # خبر مى
اند و # هاى راه آستارا به اردبيل نامى نيافته # براى يكى از گردنه
يا » را بگذارند # اند با پرتاب اتوبوس مثلاً اسم آن # خواسته # مى
هاى كوليكش، هنديكش، # به قياس گردنه ) « زيجيكش
هايى كه كش دارد.) بعد از # زينالكش و ... انواع گردنه
مدتى تحقيقاتم به نتيجه رسيد و به آقاى موسوى گفتم قصه
با تندى ،« الو سلام » حقيقت دارد. ايشان هم در ستون
كسانى را كه سبب اين واقعه بودند، مورد خطاب قرار دارد و
فرستند # هشدار داد كه با اين كارها اتوبوسى را به لبه پرتگاه نمى
دهند. [...] براى روشن # بلكه كشورى را به پرتگاه هل مى
شدن بحث بجاست كه ريشه لغوى ترور مورد بررسى قرار
گيرد. ترور اساساً به معناى وحشت است و ترورى كه ما
رفت كه # به كار مى assassination گوييم قبلاً با لغت # مى
هاى # است. در عربى لغت « حشاشين اسماعيليه » همان فرقه
فتك، اغتيال و غيله به معناى ترور بوده است و كلمه ارهاب
به معناى قدمايى آن كما اينكه در قرآن آمده است به معنى
ترس و بازدارندگى است كه به تدريج در لغت عربى معناى
كار # آن تغيير يافته است و اكنون ارهابى به معناى تروريست به
خود ترور # فلانى را بى » : نفر جايى گفته بود # رود. يك # مى
سپردند تا من او را در # كردند. بايد او را به دست من مى
دادگاهى علنى با حضور وكيل مدافع طبق آيين دادرسى
اين كار به نظر من به مراتب «. كردم # محاكمه و اعدام مى
« جهد العاجز » تر از ترور است. ترور # تر و معتدل # موجه
است. علامت نامشروع بودن تروريست است. ولى قتل با
اينكه عملى غيرقانونى است، چه سهوى و چه عمدى، اما
چون عنصر معنوى در آن غيرسياسى است و قصدى براى
ارعاب و ارهاب در آن نيست، لذا قابليت بخشش و تبديل
توان به جاى قصاص ديه گرفت يا متهم # قرار دارد. يعنى مى
را بخشيد.
جا دارد تفاوت حقوقى ترور و قتل مورد بحث قرار گيرد.
علماى حقوق معتقدند كه هر اتهامى براى اينكه تبديل به
جرم شود بايد سه عنصر در خود داشته باشد. عنصر مادى،
عنصر معنوى و عنصر قانونى. حال ببينيم كه در مورد ترور
كنند: # اين سه عنصر چه وضعيتى پيدا مى
١- عنصر مادى: مقصود از عنصر مادى فعل يا ترك فعلى
شود. مثلا پرستارى # است كه علت فاعلى جرم محسوب مى
دهد با ترك # كه داروى حياتى بيمارى را سر موقع به وى نمى
شود. اما در مورد ترور چه بايد # فعل خود موجب قتل وى مى
گفت؟ فاعل فعل ترور از لحاظ صورى با فاعل فعل قتل
تفاوت چندانى ندارد. مثلاً كسى كه ناصرالدين شاه را ترور
كرد با فلان تك تيراندازى كه دشمن پدركشته خود را از پاى
آورد چندان تفاوتى ندارد. جز آنكه بگوييم در بعضى # در مى
عام اهالى يك شهر، زنى مسن # كردن، قتل # از انواع ترور مثله
را با ٢٦ ضربه چاقو از پاى درآوردن و از اين نوع اعمال
وحشيانه غالب است. يا بگوييم نوعاً در ترورها اسباب اقوى
از مباشر است اما در قتل، مباشر مجرم اصلى است و كمتر
بايد به دنبال سبب گشت.
٢- عنصر معنوى: مقصود از علت معنوى غايت يا
مقاصدى است كه تروريست يا شبكه ترور از فعل خود
كند. در اينجا بايد گفت كه علت معنوى # تعقيب مى
شاخص مهمترى است براى تشخيص افتراقى قتل و ترور.
طور كه # گيرد. همان # معمولاً ترور به قصد ترور صورت مى
گفتيم ترور به دو معناست يكى به معناى فتك و اغتيال
يعنى غافلگيرانه فرد يا گروهى را از پاى در آوردن و ديگرى
به معناى وحشت و ارعاب و ارهاب است. در اينجا
توان گفت كه علت معنوى جرم نه انتقام شخصى است # مى
هايى كه # و نه تسويه حساب قبيلگى است و نه ساير انگيزه
هاى معمولى شاهد آن هستيم. بلكه ترور فقط به # در قتل
گيرد كه بقيه افراد شبيه مقتول حساب # اين خاطر صورت مى
كار دستشان بيايد. يا انزوا و سكوت پيشه كنند يا راهى
زدايى كنند يعنى عبرت # خارج كشور شوند يا از خود سازمان
بگيرند تا سرنوشتى مانند وى پيدا نكنند. پيرمرد و پيرزن
دفاعى مثل داريوش فروهر و پروانه اسكندرى را با # بى
ضربات متعدد چاقو به قتل رساندن نه بر قاتلين لذت آفرين
على قدر » اند اما مسببين # بوده است نه قصد انتقام داشته
اند كه سياسيون و آلترناتيوهاى # به دنبال اين بوده « مراتبهم
احتمالى در همان حالات جنينى خفه شوند و از بين بروند
بر شهر سايه بگستراند. تفاوت ديگر آنكه T و رعب و تخفي
هاى ايدئولوژيك و سياسى نهفته # در ترور معمولاً انگيزه
هاى تبهكارانه يا # است. در حالى كه در قتل عمدتاً انگيزه
شخصى قرار دارد. لذا اگر بنا باشد روزى جرم سياسى در
شود، ترور را بايد در تعداد جرائم سياسى T ايران تعري
بندى كرد. # دسته
اى # ٣- عنصر قانونى: چون در ايران براى ترور فصل ويژه
باز نشده است لذا اينكه بگوييم چه تفاوتى بين قتل و ترور
به لحاظ قانونى وجود دارد كمى مشكل است اما
توان گفت كه ترور به لحاظ قانونى دو وجه # الاصول مى # على
دارد وجه عمومى و وجه خصوصى، اما قتل در كشور ما
مطابق فتاواى علما عموماً وجه خصوصى دارد به اين معنا
تواند # نمايد كه مى # كه قتل حقى را براى ولى دم ايجاد مى
اين حق را به صورت قصاص اعمال نمايد يا به صورت
عفو اسقاط نمايد يا به شكل ديه تبادل نمايد. البته اگر
توانند به جاى حق # دم مى # قاتل در ذمه اسلام باشد، اولياى
او را تملك نمايند. در حالى كه ترور # بر زمين مانده،
اساساً جزء حقوق عمومى است و وجه عمومى آن بر وجه
خصوصى آن غلبه دارد. پس حتى در صورت رضايت
دم، چه به صورت اخذ ديه و چه به صورت عفو، # اولياى
خاطر ارهابى كه # العموم به # شود و مدعى # اتهام ساقط نمى
در مردم ايجاد شده است، متهم يا متهمين را مجازات
تواند حتى محاربه تلقى شود چون اينان # نمايد كه اين مى # مى
اند. # هستند و باعث اخافه مسلمين شده «T شاهر بالسي »
T اكنون كه دستگاه قضايى و تقنينى كشور به دنبال تعري
اى براى تتميم قانون مجازات # جرم سياسى و تهيه لايحه
وT هايى از قبيل تعري # عمومى هستند، جا دارد كه بحث
ايجاد ترور و تفاوت آن با قتل مورد تدقيق قرار گيرد. گرچه
حده # بسيارى از كشورها براى جرم سياسى فصلى على
اند، اما در كشورى مثل ما چه به لحاظ ساخت # نگشوده
سياسى و چه از آن جهت كه در قانون اساسى لفظ جرم
سياسى آمده است ناگزيريم كه به اين مهم بپردازيم.
Kommentar veröffentlichen